تخصصی ترین گفتار درمانی در کرج:تاریخچه تکلم بدون حنجره
به تدریج توجهات از پروسیجرهای پیچیده و چند مرحله ای به فیستول پایدار دیواره تراکئال خلفی به مری معطوف شد.mutsuo amatsu نیز در دانشگاه kobe بر روی کار asaiکار کرد و توانستیک شانت تراکئوازوفاژیال تک مرحله ای که از مخاط دیواره تراکئال خلفی مدل سازی شده بود طراحی کند.تکرار پروسیجر اسان بود و اجازه می داد حنجره به طور کامل ریشه کن شود.متاسفانه در اینجا هم همانند پروسیجر asai ،شانت نمی توانست در برابر جریان رتروگراد مایع حین بلع به اندازه کافی مقاومت کند و بیمار از نشست مایعات و آسپیراسیون زجر می کشید.staffieri با ازمودن پروسیجرهای مشابه سعی کرد با استفاده از عضل فارنژیال ،یک شانت فونایتوری داینامیک بسازد که همانند یک دریچه پیرامون شانت تراکئوازوفاژیال عمل نماید.اگرچه نتایج او قابل تکرار بود ودر 84 نفر از 97 نفر بیمار اول خوب بود اما با گذشت زمان ،نئوگلوت ناکارامد و استنوتیک می شد وآسپیراسیون اتفاق می افتاد.سایر گروه ها که تلاش می کردند پروسیجر staffieri را تکرار کنند،با میزان بالای آسپیراسیون و نارسایی تاخیری در تکلم ثانوی به تنگی مجرا مواجه شدند.این جراحان با مقایسه بهبودی حاصل از این پروسیجر با بیماران منطبق شده ای که تحت لارنژکتومی توتال به روش رایج قرار گرفته بودند،دریافتند شکل گیری فیستول فارنگوکوتانئوس تقریبا 2 برابر بیشتر شده است و مدت زمان بستری در بیمارستان در بیمارانی که تحت پروسیجر شانت فونایتوری داینامیک قرارگرفته بودند به مقدار قابل توجه طولانی تر شده بود.
در اواخر 1970 ،مرحله ای برای تغییر و تحول در توانبخشی صدا بعد از لارنژکتومی توتال در نظر گرفتهشد.بررسی های amatus و staffieri علی رغم نارساهایی که داشت ،به روشنی مشکلات مربوط به حفظ فیستول تراکئوازوفاژیال داینامیک را که به هوا اجازه عبور می داد و از عبور مایعات جلوگیری می کرد،تشریح نمود.در 50 سال پیش از ان،جامعه جراحان از وسایل پروستتیک برای تکلم بعد از لارنژکتومی پرهیز می کرد.علت این پرهبز شکست های قبلی،ازار رساندن به بیمار و سازگاری زیستی ضعیف بود.با این همه،در سال 1980 دو دانشمند به نام های mark singer و eric blom این باور معتصبانه را کنار گذاشتند و یک روش ساده برای برقرار ساختن یک فیستول تراکئوازوفاژیال پایدار با استفاده از پروتزهای سالیستیک ارائه کردند.