کلینیک گفتاردرمانی وکاردرمانی درکرج:تاریخچه تکلم بدون حنجره
جالب توجه ان که در مدت کوتاهی پیش از تعدیل هایgluck و solis-cohen بر روی تکنیک لارنژکتومی ،لارنگولوژیست ها به تدریج دریافتند بیماران برای دستیابی به قدرت تکلم بعد از لارنژکتومی توتال به حنجره مصنوعی نیاز ندارند.در سال 1888،struebing مروری بر تکلم بدون حنجره تا ان زمان انجام داد و بر بیماران لارنژکتومی شده ای تمرکز کرد که دهانه تراکئوفارنژیال ان ها به طور کامل تنگ شده بود.علی رغم فقدان ارتباط بین فارنکس و تراشه،بیمار قادر بود با قدرت و وضوح حرف بزند؛با صدای خشنی که struebing ان را برتر از صدای موزیکال و متالیک حاصل از یک حنجره مصنوعی می پنداشت.کسب تکلم ازوفاژیال یک پدیده کاملا شناخته شده در موارد تنگی حنجره بود،اما در ابتدا تصور نمی شد در بیماران لارنژکتومی شده نیز امکان پذیر باشد.مشاهدات struebing بدانجا منجر شد که او منبعی را برای صدای بدون حنجره در قاعده زبان فرض کند و احساس کرد فونایشن طبیعی تری با تمرین دادن عضلات اوروفارنکس به دست می اید.struebing و landois یک سال بعد از این مرور،توسعه یک ((صدای کاذب))را بعد از لارنژکتومی توتال ،بدون توان بخشی حنجره مصنوعی ارائه کردند.این گونه تولید صدا به عنوان یک ((صدای نجواگونه))شناخته شده و poppert پیشنهاد کرد بیماران در شرایطی که قادر به ایجاد این صدای کاذب هستند،حنجره مصنوعی را بلافاصله دریافت نکنند.در سال 1896،stoerk بیماران لارنژکتومی شده متعددی را معرفی کرد که توانسته بودند خود به خود قدرت تکلم را به دست اورند و ادعا کرد که استفاده از حنجره مصنوعی منسوخ شده است.به هر حال،امکان شناخت ماهیت دقیق صدای به دست امده در این بیماران میسر نشد،همچنان که 13 سال قبل از این هم gutzmann ،واژه های تکلم بوکال و ازوفاژیال را در توصیف صدای خود به خود بدون حنجره به کار برد.مشخص بود که بسیاری از بیماران به وسیله کمکی برای حصول تکلم بعد از لارنژکتومی نیاز نداشتند.علی رغم مشاهده تکلم خود به خودی بدون حنجره،پیشرفت ها در توان بخشی صدای پروستتیک تا قرن بیستم ادامه یافت.با استقبال فزاینده ای که از تکنیک لارنژکتومی به عمل امد و کاهش قابل ملاحظه ای که در موربیدیته بعد از عمل اتفاق افتاد،متون علمی مملو از گزارش هایی در رابطه با ابزارها و پروسیجرهایی شد که برای بازگرداندن عملکرد صوتی به کار می رفتند.طرح های مربوط به ابزارالات کمکی برای تکلم با روند رو به تزایدی پیچیده تر و بغرنج تر شد،چرا که مخترعین در تلاش بودند بر محدودیت های کنترل pitch و پذیرش اجتماعی دستگاه غلبه کنند.gluck تعدادی از این گونه وسایل را ارائه کرد.از جمله انها یک حنجره مصنوعی بود که در داخل دهان فعال می شود و از یک سیلندر فونوگراف برای اجرای صداهای قبلا ضبط شده از یک گوینده استفاده می کرد و این صداها را به بینی یا دهان می رساند .اکثر این وسایل ثانوی به مشکلات تکنیکی با شکست مواجه شدند،اما مفاهیم بدست امده از ان ها همچنان توسعه حنجره های مصنوعی مدرن را موجب می شد.